کد مطلب:313445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

ملاقات زهیر بن قین با قمر بنی هاشم
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام روز عاشورا سوار بر اسب اطراف خیام می گشت و نگهبانی می كرد و مراقب بود تا دشمن جلو نیاید.

در این هنگام زهیر بن قین، یكی از یاران باوفای امام حسین علیه السلام، نزد ابوالفضل العباس علیه السلام آمد و عرض كرد: در این وقت آمده ام تا تو را به یاد سخن پدرت، علی علیه السلام، بیندازم. حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام كه می دید خیام اهل بیت علیهم السلام در خطر تهدید دشمن است، از اسب پیاده نشده و فرمود: مجال سخن نیست، ولی چون نام پدرم را بردی، نمی توانم از گفتارش بگذرم، بگو كه من سواره می شنوم.

زهیر گفت: پدرت هنگامی كه می خواست با مادرت ام البنین علیهاالسلام ازدواج كند، به برادرش عقیل فرموده بود: زن شجاعی از خاندان شجاع برایم پیدا كن، زیرا می خواهم فرزند شجاعی از او به دنیا بیاید و حامی و ایثارگری فداكار برای برادرش امام حسین علیه السلام باشد.

بنابراین، ای عباس، پدرت تو را برای چنین روزی (عاشورا) خواسته است، مبادا



[ صفحه 209]



كوتاهی كنی! غیرت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام با شنیدن این سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ی ركاب قطع گردید و فرمود: ای زهیر! آیا با این گفتار می خواهی به من جرأت بدهی؟! سوگند به خدا، هرگز دست از برادرم برنداشته و در حمایت از حریم او كوتاهی نخواهم نمود: « و الله لأریتك شیئا ما رأیته قط ». به خدا قسم فداكاری خود را به گونه ای ابراز كنم و به تو نشان دهم كه هرگز نظیرش را ندیده باشی.

آنگاه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به طرف دشمن حمله كرد، چندان كه گویی شمشیرش، آتشی است كه در نیزار افتاده است، تا اینكه صد نفر از قهرمانان دشمن را كشت. از جمله، با مارد بن صدیف تغلبی، قهرمان بی بدیل دشمن، جنگی تن به تن كرده و نیزه ی بلند مارد را از دست او درآورد و نیزه را تكان سختی داد و فریاد زد: « ای مارد، از درگاه خدا امید دارم كه با نیزه ی خودت، تو را به جهنم واصل كنم ».

آنگاه آن نیزه را در كمر اسب مارد فرو برد، اسب مضطرب شد و مارد خود را به زمین انداخت. سپس با اینكه جمعی از دشمن به كمك مارد آمدند، عباس علیه السلام همان دم نیزه را بر گلوی مارد فرود آورد و در نتیجه، گوش تا گوش او بریده شد و به هلاكت رسید، و در این درگیری شدید جمعی دیگر نیز به دست حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام كشته شدند. (داستان رزم آن حضرت با مارد را، قبلا در بخش قبل، فصل « جلوه هایی از دریای فضیلت قمر بنی هاشم علیه السلام »، به تفصیل آوردیم).

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به سوی دشمن شتافت، آنها را موعظه كرد و از عاقبت بد ترسانید، ولی نصایح آن حضرت در آن كوردلان اثر نكرد.